با ذوق وصف ناشدنی بهم نگاه میکردیم امروز اولین روزی بود که روپوش سفید به تن کرده بودیم...
از خوشحالی انگار که تو آسمونا بودیم اما در واقعیت در طبقه ی اول دانشکده ی دندون پزشکی کلاس اسکیل لب بودیم..
به وسایل توی کلاس نگاه میکردیم یه میز بزرگ وسط کلاس بود که یه قسمتش پراز سرنگ و آمپول و سرم و ست سرم و
قسمت دیگرش چندتا نخ بقیه و مانکن هایی برای انجام بخیه بود..از وسایل میشد فهمید که قراره امروز مهارت های جذابی رو
یاد بگیریم...
چندتا بسته آبی رنگ هم گوشه ی دیگر میز بود که بعدا فهمیدیم گان های استریل هستن..
****